اگر به مرور اخبار تحولات جهان اسلام و غرب آسیا علاقه داشته باشید حتما طی هفته های اخیر اخبار مربوط به تحولات لیبی توجه شما را به خود جلب کرده است، لیبی که بر اساس برآوردهای بین المللی دارای ذخایر نفتی عظیمی به حجم بیش از 48 میلیارد بشکه است و هنوز میدان‌های نفتی زیادی در این کشور مورد بهره برداری قرار نگرفته، این روزها به یکی از محورهای اصلی و البته جدید تحولات سیاسی جهان مبدل شده و به نظر می رسد که تداوم شرایط فعلی این کشور می تواند موجب شروع یک تنش بین المللی جدید و حتی فراگیرتر از بحران سوریه شود که برخی از آن با عنوان خطر جنگ جهانی سوم یاد می‌کنند.
 
متاسفانه با گذشت قریب به 9 سال از سرنگونی نظام دیکتاتوری قذافی این کشور عربی _ آفریقایی حال و روز خوشی ندارد و از یک سو ترکیه و قطر از سوی دیگر امارات، مصر و دیگر کشورهای غربی در حال جدال بر سر سهم خواهی از منابع عظیم نفتی این کشور هستند زیرا عدم وجود یک دولت مقتدر ملی موجب شده تا این‌گونه دست درازی‌ها با مانعی از جانب ملت لیبی روبرو نگردد، البته تمام متجاوزین و غارتگران امروز منابع لیبی از شعارهای زیبا و مخاطب پسندی برای سرپوش گذاشتن بر نیات واقعی خود بهره می‌برند که مهمترین نمونه آن طرح ادعای تلاش برای برقراری امنیت در این کشور نفت‌خیز است.
 
رقابت سلطان و پادشاه!
عربستان و ترکیه که هر یک خود را در جایگاه رهبری جهان اسلام تعریف و تبلیغ می‌کنند در عمل به دو بازیگر منطقه ای مهم در جریان تحولات لیبی بدل شده اند زیرا سرنوشت این کشور را به عنوان بستری تاثیرگذار بر هژمونی آینده خود ارزیابی می کنند.

به همین دلیل نیز بر اساس گزارشات منتشر شده در رسانه های بین المللی، عربستان به «ژنرال حفتر» در ازای اقدام در جهت تصرف طرابلس پایتخت لیبی وعده ارائه ده‌ها میلیون دلار کمک مالی ارائه کرده است. ترکیه نیز مانند تجربه سوریه و عراق در راستای افزایش بازار تحت نفوذ خود و تبدیل شدن به مهمترین قدرت اقتصادی غرب آسیا، برنامه های سرمایه گذاری اقتصادی وسیعی را برای لیبی طراحی کرده است که ارزش آنها بالغ بر 18 میلیارد دلار برآورد می شود. اما از دیدگاه آنکارا برای حفظ منافع ترکیه در لیبی چاره ای جز حفاظت از دولت وفاق ملی مستقر در طرابلس نیست.
 
البته رقابت ترکیه و عربستان به تشکیل دو جبهه مختلف انجامیده و امروز تونس و قطر در صف آنکارا به حمایت از دولت وفاق ملی مشغول اند و ایتالیا، فرانسه و امارت در صف ریاض در حال حمایت از ژنرال حفتر هستند. البته در پی طرح درخواست لزوم تسلیم طرابلس طی ۷۲ ساعت از سوی قوای نظامی ژنرال حفتر، دولت وفاق ملی مستقر در طرابلس رسما از اردوغان و ارتش ترکیه برای ورود لیبی و جلوگیری از سقوط پایتخت این کشور دعوت کرد و با تایید پارلمان ترکیه رسماً پای این کشور به جنگ نظامی در لیبی علیه قوای تحت حمایت عربستان کشیده شد، آن هم در شرایطی که طرح این درخواست و اعلام موافقت اولیه اردوغان با واکنش شدید کشورهایی مختلفی از جمله عربستان، مصر و امارات روبرو شد و حتی این کشورها خواهان مداخله آمریکا برای ممانعت از حضور ترکیه در جنگ داخلی لیبی شدند.
 

تحرکات جدید ترکیه در لیبی
به دلیل فروپاشی نیروی هوایی لیبی در جریان جنگ داخلی این کشور عملا در طول سالیان گذشته، بحران لیبی اغلب یک جنگ فرسایشی زمینی بوده، لذا اولین درخواست دولت وفاق ملی از ترکیه ایجاد پوشش هوایی بر سر طرابلس و ممانعت از نزدیک شدن ستون های نظامی ژنرال حفتر به این شهر است هر چند که در صف مقابل هم جنگنده های مصری و اماراتی در حال حمایت از لشکرکشی ژنرال حفتر به سوی طرابلس هستند.
 
با این حال با توجه به نزدیکی پایگاه هوایی ترکیه در قبرس به لیبی و همچنین تمایل تونس به همکاری با ترکیه و ارائه بستر بهره برداری نظامی از خاک این کشور به نظر می‌رسد که نیروی هوایی ترکیه امکان حضور پررنگی را در عرصه جنگ داخلی لیبی خواهد داشت، هر چند که این مسئله منجر به حضور فعال‌تر کشورهای رقیب در این بحران خواهد شد، آن هم به این دلیل که مصر در مجاورت لیبی قرار داد و امارات هم دارای چندین پایگاه نظامی و لجستیکی در گوشه و کنار آفریقا است و حداقل بر اساس آمار منتشر شده این دو کشور آمادگی رزم بالایی برای ورود به بحران لیبی دارند.

با این حال فارغ از مباحث مربوط به برتری نظامی هر یک از دو طرف ماجرا، یکی از چالش برانگیزترین اقدامات اخیر ترکیه اعزام گروهی از تروریست‌های سوری تحت حمایت خود به طرابلس است که این مسئله به نوبه خود می‌تواند پیامدهای جدی و خطرناکی برای منطقه بحران زده شمال آفریقا به همراه داشته باشد.
 
همه چیز مربوط به نفت نیست!
شکی نیست که منابع نفتی عظیم لیبی یکی از مهمترین دلایل مداخله کشورهای مختلف در بحران این کشور است اما این بحران یک جنبه برجسته دیگر هم دارد که اهمیت آن برای برخی طرف ها از مسئله انرژی کمتر نیست.
 
ریشه اختلاف ترکیه و عربستان به تفاوت نگاه و ایدئولوژی حاکم بر آنها بر می گردد، زیرا دولت ترکیه خود را میراث دار اخوان مسلمین می داند و با همراهی قطر سعی در حمایت از دولت وفاق ملی لیبی دارد، اما در مقابل امارات و مصر که هر دو به شدت از قدرت‌گیری اخوان المسلمین در شمال آفریقا واهمه دارند و با همراهی عربستان در صدد ریشه کن کردن این تهدید ایدئولوژیک علیه منافع خود هستند و در این بین نگرانی ژنرال سیسی رئیس جمهور مصر، بیش از همه است. زیرا وی شخصا با کودتایی علیه اخوان المسلمین به قدرت رسید و قدرت گیری جریان اخوان در مرزهای غربی این کشور و تکیه زدن آنها بر منابع نفتی عظیم لیبی می‌تواند آینده حکومت نظامی مصر را با تهدید و چالش جدی روبرو کند.
 

اروپا و بحران لیبی
طرف های اروپایی و به طور خاص فرانسه و ایتالیا که از گذشته دارای روابطی نزدیک با لیبی بوده‌اند امروز با همراهی جبهه سعودی در تلاش برای سرنگونی دولتی هستند که فعلا از منظر سازمان ملل متحد به عنوان دولت رسمی لیبی شناخته می‌شود. اما با این تفاوت که این دو کشور اروپایی ترجیح می‌دهند که شخصا داعیه دار حضور نظامی در لیبی نباشند و ناتو به عنوان نماینده نظامی اتحادیه اروپا در این بحران مداخله کند. هرچند که این مسئله با یک چالش جدی به نام ترکیه روبرو است، زیرا ترکیه رسما از اعضای ناتو به شمار می‌رود اما به نظر نمی‌رسد که در شرایط فعلی آنکارا مایل باشد تا بر خلاف سیاست های فعلی خود در قبال طرابلس با ناتو همکاری کند.
 
همچنین آلمان به عنوان یکی از مهمترین کشورهای اروپایی عضو ناتو علاقه ای به مداخله نظامی در بحران لیبی ندارد و بیشتر بر پیگیری فرایند حل و فصل سیاسی تاکید می ورزد. با این حال در صورت جدی شدن بحران لیبی و حضور نظامی ترکیه در این کشور دور از ذهن نیست که قدرت های نگران اروپایی مستقلاً برای حفظ منافع استراتژیک خود در لیبی وارد عمل شوند و شعله های جنگی فراگیر در آن منطقه شکل گیرد.
 
بازی دوگانه قدرت های بزرگ
روسیه هر چند در شرایط فعلی از طریق نیروهای ویژه خود موسوم به «گروه واگنر» از نیروهای ژنرال حفتر حمایت می کند. اما در عمل تمایلی به پایان تنش در لیبی ندارد، زیرا در صورت حاکم شدن ثبات بر این کشور امکان صادرات گاز لیبی به اروپا فراهم خواهد شد و این مسئله نفوذ روسیه بر اروپای نیازمند انرژی را تا حدود زیادی کاهش خواهد داد. لذا به نظر می‌رسد که تا حد امکان مسکو مایل به تداوم بحران در لیبی است.
 
واشنگتن نیز در شرایط فعلی عملا در مقابل ترکیه قرار دارد. اما به جای درگیری مستقیم تلاش می‌کند تا با تحریک قبرس و یونان، آزادی عمل ترکیه برای مداخله نظامی در بحران لیبی را تا حد امکان کاهش دهد. با توجه به آنچه بیان شد بحران لیبی عملا در حال تبدیل شدن به یکی از پیچیده ترین بحران های تاریخ معاصر آن منطقه است، که این مسئله می‌تواند زمینه وقوع یک تنش خون‌بارتر و گسترده تر نسبت به بحران سوریه را بیش از پیش مهیا کند. لذا از هم اکنون بازیگران منطقه ای بایستی خود را برای مواجهه با چالش امنیتی و اقتصادی متعدد ناشی این بحران خود ساخته آماده کنند.